عکس کودکی استیو جابز+ بیو گرافی
عکس کودکی استیو جابز+ بیو گرافی
پدر اصلی (ژنتیک) استیو جابز یک مهاجر اهل سوریه به نام «ابوالفتاح جان جندلی» بود که بعدها استاد علوم سیاسی شد. ابوالفتاح در سال ۱۹۵۵ به سانفرانسیسکو رفت و رابطه او با یک دانشجو به نام «جوآن کارول شیبل»، منجر به تولد استیو شد. در آن زمان بزرگ کردن یک فرزند نامشروع توسط مادرش، چیز معمولی نبود، پس مادرش تصمیم گرفت زوجی پیدا کند تا استیو را به عنوان فرزندخوانده قبول کنند.
مادر، فرزندش را به یک زوج جوان «پل و کلارا جابز» که بچه نداشتند سپرد.در حالیکه فکر میکرد آنها تحصیل کرده دانشگاهی هستند. اما چنین نبود. "کلارا" از کالج فارغالتحصیل نشده و پل - فرزند یک کشاورز- دبیرستان را تمام نکرده است. "پل جابز" پدر خوانده هم مکانیک یک شرکت تولید لیزر بود و کلارا جابز یک حسابدار.
مادر استیو بعد از فهمیدن این مطلب، تا چند ماه حاضر نشد اوراق قانونی فرزندخواندگی را امضا کند، ولی با این تعهد که خانواده جابز او را به دانشگاه خواهند فرستاد، سرانجام قبول کرد. نام «استیو پل» را در واقع نامادری و ناپدری برای این نوزاد انتخاب کردند. او هیچگاه ، سخنی از پدر و مادری واقعی خود نکرد.
دوران ابتدایی برای استیو خستهکننده بود. معلم کلاس چهارم در موفقیتهای بعدی او نقش زیادی داشت. این معلم ، او را با تواناییهایش آشنا کرد، جابز از او هنوز به عنوان یک قدیس یاد میکند. استعداد جابز باعث شد که کلاس پنجم را به صورت جهشی طی کند و دوره ابتدایی را یک سال زودتر به اتمام برساند. یکی از علایق جابز در دوره نوجوانی شرکت در سخنرانیهای شرکت hp بود، در همین جلسات بود که با جوان ۱۸ سالهای آشنا شد، این شخص کسی نبود جز «استیو وزنیاک»، کسی که بعدها بهترین دوست و همکارش شد.
در سال ۱۹۷۲، استیو در دانشگاه مشغول به تحصیل شد، "کالج رید" یکی از بهترین دانشگاهی آن زمان و در عین حال بسیارگران بود، طوری که نامادری و ناپدری استیو برای انجام تعهدشان مجبور شدند، همه پساندازشان را خرج کنند. سرانجام استیو ترک تحصیل کرد. با این همه، او در بعضی از کلاسهای این کالج مثل کلاس خوشنویسی شرکت میکرد، خود می گفت که اگر در همین کلاسهای خوشنویسی شرکت نمیکرد، سیستم عامل مکینتاش ، فونتهای متناسب و زیبای کنونی را نمیداشت.
در همین زمان بود که استیو جابز برای گذران زندگی و برای خرید غذا مجبور شد کارهای بدنی بکند، کارهایی مثل برگرداندن شیشههای نوشابه. تنها دلخوشی جابز در آن زمان این بود که هر یکشنبه ۷ کیلومتر پیاده طی کند تا یک وعده غذای خوب در یک محل مناسب بخورد
نامادری وناپدری استیو جابز
استیو در سال ۱۹۷۴ در شرکت آتاری،مشغول به کار شد. مدتی بعد استیو و به همراه یکی از دوستانش به هند مسافرت کردند تا در سفری به هند به دنبال فلسفه زندگی بگردند. استیو بعد از این سفر در شرایطی به آمریکا برگشت که سرش را تراشیده بود و لباس سنتی هندیها را به تن کرده بود. او "بودایی" شده بود.
در همین زمان بود که استیو جابز تجربه استفاده از مخدر "ال اس دی" را پیدا کرد. به گفته خودش یکی از دو یا سه چیز مهمی که در طول عمر تجربه کرده بود! این همان زمانی بود که به گفته استیو مردم دور و برش متوجه حرفها و جنبههای معینی از افکارش نمیشدند!
استیو وقتی ۲۱ ساله بود، کامپیوتری که دوستش وزنیاک برای استفاده شخصی خودش ساخته بود، دید و توانست او را متقاعد کند که شرکتی برای ساخت و بازاریابی کامپیوتر تأسیس کنند.
در ۱۹۷۶ شرکت اپل آغاز به کار کرد، نام «اپل» یا سیب ، خیلی ساده انتخاب شد. و از آنجا که جابز بیشتر گیاهخوار است و به میوه سیب علاقه زیادی دارد و آن را میوه کاملی میدانست، این نام برای شرکت انتخاب شد.
استیو جابز با فروش ون فولکس واگن و وزنیاک با فروختن ماشین حساب ، هر کدام مبلغ ۵۰۰ دلار برای سرمایه اولیه شرکت را تامین کردند . هدف اولیه آنها در این شرکت این بود که فروش مدارهای الکترونیک بود. بعدا استیو و وزنیاک شروع به سر هم کردن کامپیوترهای شخصی و فروش آنها کردند. اپل نخسین کامپیوتر شخصی بود که این دو به کمک هم ساختند. وزنیاک قیمت این کامپیوتر را ۶۶۶٫۶۶ دلار تعیین کرد ، چون علاقه زیادی به عددهای با ارقام تکراری داشت.
اپل2 که دو سال بعد ساختند موفقیت بسیاری بیشتری برای انها به ارمغان آورد و اپل را به یک باره مبدل به شرکت شاخص در بازار رایانههای شخصی کرد. استیو جابز میلیونر شد.
با توسعه تدریجی شرکت اپل، این شرکت احتیاج به یک مدیر کارا داشت به همین خاطر جابز "جان شولی " را از پپسی کولا به طمع انداخت به اپل بیاید و به عنوان مدیر اجرایی مشغول به کار شود. او به جان شولی گفت که دوست دارد در باقی عمرش آب شکر بفروشد یا دوست دارد در تحولات آتی دنیا مؤثر باشد؟!
جابز با اینکه رهبر موفقی برای اپل بود، ولی کارکنان اپل در آن زمان او را یک مدیر نامنظم و مستبد میدانستند. این موضع در کنار کسادی بازار در اواخر سال ۱۹۸۴ باعث شد که رابطه جابز با «شولی» به هم بخورد و سرانجام در پی یک کشمکش قدرت، شولی جابز را از شغلش در اپل به عنوان رئیس قسمت مکینتاش برکنار کرد !
خود جابز در مورد اخراجش در 1986 گفت:
«چرا غمگین باشم، من آدم نادرستی را استخدام کردم، او هر چیزی را که من ظرف ۱۰ سال درست کردم و به وسیله من شروع شدد، از بین برد. این غمانگیزترین قسمت ماجرا نیست. اگر اپل سمت و سویی بر خلاف آن چیزی که من میخواستم به خود گرفته، من آن را با مسرت ترک میکنم.
جابز سپس شرکت کامپیوتری "نکست" را بنا کرد، شرکتی که گرچه هرگز نتوانست به عنوان یک شرکت مطرح، نام خود را بر سر زبانها بیندازد ولی به سبب قدرت تکنیکیاش معروف شد. در همین شرکت و در همین بازه زمانی بود که او ایده «کامپیوترهای بین شخصی» را در مقابل کامپیوترهای شخصی مطرح کرد، کامپیوترهایی که به کاربرانش امکان ارتباط با هم را می دادند.
در سال ۱۹۸۸، شرکت نکست، کامپیوتری را به بازار فرستاد، یک کامپیوتر مکعبی شکل که هر ضلعش ۳۰ سانتیمتر اندازه داشت و ۶۵۰۰ دلار قیمت داشت. جابز توانست در مدت پنج سال ، ۵۰ هزار عدد از این کامپیوترها را به فروش برساند. همچنین در زمانی که ایمیل فقط به معنی ارسال متنهای ساده نوشتاری بود، جابز در شرکت نکست، سیستم ایمیلی را معرفی کرد که امکان ارسال گرافیک و صوت را به همراه ایمیل میداد.
در سال ۱۹۸۶، جابز شرکت انیمشن پیکسار را از جورج لوکاس خرید. جورج لوکاس، کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس معروف آمریکایی که او را با جنگهای ستارهای و همچنین سری فیلمهای ایندیانا جونز میشناسیم، در آن زمان گرفتار مسائل مالی بعد از جدایی از همسرش بود و همین موضوع باعث شد حاضر شود پیکسار را به مبلغی پایین به جابز بفروشد. در همین شرکت انیمیشنسازی بود که انیمیشنهای معروف داستان اسباب بازی، شرکت هیولاها، پیدا کردن نمو، شگفتانگیزها ، ماشینها و این اواخر، راتاتوی ساخته شد.
چند سال بعد از اخراج استیو ، اپل به خاطر سوء مدیریت و ناتوانیاش در ارتقای سیستم عامل، دچار بحران شد و تا آستانه ورشکستگی پیش رفت.در سال ۱۹۹۶، اپل شرکت نکست را خرید. این موضع سبب شد که جابز به اپل برگردد.
با خرید نکست به وسیله اپل، سیستم عامل آن شرکت تکامل پیدا کرد و به سیستم عامل مکینتاش تبدیل شد. تحت راهنمایی جابز و با معرفی محصولات تازهای همچون "آی مک" فروش شرکت به میزان زیادی افزایش یافت. چهار سال بعد ، ریاست موقت جابز بر اپل، تبدیل به ریاست دائمی شد.
در سال ۲۰۰۶، شرکت دیسنی ، پیکسار را خرید، به این ترتیب جابز، تبدیل به بزرگترین سهامدار دیسنی شد.
جالب است بدانید که حقوق سالانه جابز به صورت نمادین در اپل تنها و تنها یک دلار در سال است. نام جابز در کتاب رکوردهای گینس به عنوان مدیری که کمترین عایدی سالانه را البته در نظر داشته باشید که جابز هدایای ویژهای از هیئت مدیره میگیرد که جبران حقوق نمادین ناچیزش را میکند، مثلا او در سال ۱۹۹ یک جت ۴۶ میلیون دلاری هدیه گرفت !
این موضع حقوق نمادین شاید در نگاه اول چیز بیهودهای به نظر بیاید، اما شاید دلیل اصلی این حقوق نمادین یک فرارمالیاتی زیرکانه باشد. طبق قوانین مالیاتی آمریکا، حقوق سالانه مشمول ۳۵ درصد مالیات است، در صورتی که به «سود سرمایهای» که جابز آن را از طریق افزایش بهای سهامهایش به دست میآورد تنها ۱۵ درصد مالیات تعلق میگرفت.
با اینکه تصور میشود جابز گیاهخوار مطلق است ولی واقعیت این است که گرچه او گوشت مرغ یا گوشت قرمز نمیخورد، ولی گاه به گاه گوشت ماهی استفاده میکرد.
در ۲۰۰۴، جابز اعلام کرد که تومور بدخیم پانکراس (لوزالمعده) دارد. سال ۲۰۰۷، مجله فورچون او را به عنوان قدرتمندترین بازرگان سال انتخاب کرد. وی چهار سال بعد در پنجاه و پنج سالگی از دنیا رفت .
یادش گرامی باد.
:: برچسبها:
عکس کودکی استیو جابز+ بیو گرافی ,
:: بازدید از این مطلب : 640
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0